درد دل دختری با مادرش
نوشته شده توسط : نوری
درد دل دختری با مادرش


 

دختری با مادرش در رختخواب

 درد دل می کرد با چشمی پر آب

 گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست

 زندگی از بهر من مطلوب نیست

 گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟

 روی دستت باد کردم مادرم!

 سن من از بیست وشش افزون شد

 دل میان سینه غرق خون شد

 هیچ کس مجنون این لیلا نشد

 شوهری از بهر من پیدا نشد

 

 





:: بازدید از این مطلب : 466
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 24 مهر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: